به گزارش خبرگزاری حوزه، «شفاعت» یکی از موضوعاتی است که شبهات بسیاری پیرامون آن وجود دارد که به یکی از این شبهات خواهیم پرداخت.
- سؤال
شفاعت به چه معناست؟ و آیا آیه ۳۹ سوره نجم که می فرماید: «و نیست برای انسان جز آنچه که تلاش کرده» شفاعت پیامبران و شهدا و اصل شفاعت را زیر سؤال نمی برد؟
- پاسخ
یکی از مزایایی که خداوند متعال به مومنان، اختصاص داده این است که اگر شخص مومن، ایمان خودش را تا هنگام مرگ حفظ کند و مرتکب گناهانی نشود که سلب توفیق و سوء عاقبت و سرانجام شک و تردید یا انکار و جحود را به بار می آورد، و در یک جمله «اگر با ایمان از دنیا برود» به عذاب ابدی، مبتلاً نخواهد شد.
گناهان کوچکش به واسطه اجتناب او از کبائر بخشوده می شود و گناهان بزرگش به وسیله توبه کامل و مقبول قبل از مرگ آمرزیده می گردد، و اگر موفق به چنین توبه ای نشد صبر در برابر گرفتاریها و مصائب دنیا بار گناهانش را سبک می کند و بعد از مرگ سختی های برزخ و مواقف آغازین رستاخیز، ناخالصی هایش را می زداید و اگر باز هم از آلودگی های گناهان پاک نشد، به وسیله شفاعت که تجلی بزرگترین و فراگیرترین رحمت الهی در اولیاء خدا به ویژه رسول اکرم (ص) و اهل بیت کرامش (ع) می باشد، از عذاب دوزخ نجات خواهد یافت. [i] و بر حسب روایات فراوان «مقام محمود» که در قرآن کریم به رسول اکرم (ص) وعده داده شده [ii] همین مقام شفاعت است و نیز آیه شریفه: «وَ لَسوْف یُعْطِیک رَبُّک فَترْضی» [iii] و بزودی پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد که خشنود شوی... اشاره به آمرزش الهی است که به واسطه شفاعت آن حضرت شامل حال کسانی که استحقاق دارند، می شود.
مفهوم شفاعت
شفاعت که از ریشه «شفع» به معنای «جفت» گرفته شده در محاورات عرفی بدین معنی به کار می رود که شخص آبرومندی از بزرگی بخواهد که از کیفر مجرمی درگذرد یا بر پاداش خدمتگزاری بیفزاید و شاید نکته استعمال واژه شفاعت در این موارد، این باشد که شخص مجرم به تنهایی استحقاق بخشودگی را ندارد یا شخص خدمتگزار به تنهایی استحقاق افزایش پاداش را ندارد ولی ضمیمه شدن و جفت شدن درخواست «شفیع» چنین استحقاقی را پدید می آورد.
مشرکان برای جلب توجه خدای بزرگ یا مصونیت از خشم وی، دست به دامن خدایان پنداری می زدند و به پرستش فرشتگان و جنیان و کرنش در برابر بتها و تندیس ها می پرداختند و می گفتند: «هَؤُلاءِ شفَعَؤُنَا عِندَ اللَّهِ» [iv] اینها شفیعان ما نزد خدا هستند . و نیز می گفتند: «مَا نَعْبُدُهُمْ إِلا لِیُقَرِّبُونَا إِلی اللَّهِ زُلْفَی» [v] اینها را نمی پرستیم مگر به خاطر اینکه ما را به خداوند نزدیک کنند. و قرآن کریم در مقام رد چنین پندارهای جاهلانه ای می فرماید: «لَیْس لَهُم مِّن دُونِهِ وَلیٌّ وَ لا شفِیعٌ» [vi] (و در قیامت) جز خدا، نه یاوری دارند، و نه شفاعت کننده ای.
ولی باید توجه داشت که نفی چنان شفیعان و چنین شفاعتی، به معنای نفی مطلق شفاعت نیست.
در خود قرآن کریم آیاتی داریم که "شفاعت باذن الله" را اثبات، و شرایط شفیعان و نیز شرایط کسانی که مشمول شفاعت، واقع می شوند را بیان فرموده است. در حقیقت، فرق بین اعتقاد به شفاعت صحیح و شفاعت شرک آمیز، همان فرق بین اعتقاد به ولایت و تدبیر باذن الله و ولایت و تدبیر استقلالی است.
واژه شفاعت گاهی به معنای وسیع تری به کار می رود و شامل ظهور هر تاثیر خیری در انسان به وسیله دیگری می شود چنان که پدر و مادر نسبت به فرزندان و گاهی بالعکس، یا آموزگاران و ارشادگران نسبت به شاگردانشان و حتی موذن نسبت به کسانی که با صدای اذان او به یاد نماز افتاده و به مسجد رفته اند شفاعت می کنند و در حقیقت، همان اثر خیری که در دنیا داشته اند به صورت شفاعت و دستگیری در قیامت، ظاهر می شود.
ضوابط شفاعت
همان گونه که اشاره شد شرط اساسی برای شفاعت کردن و شفاعت شدن، اذن الهی است چنان که در سوره بقره می فرماید : «مَن ذَا الَّذِی یَشفَعُ عِندَهُ إِلا بِإِذْنِهِ» [vii] کیست که در نزد او، بدون اذن او شفاعت کند؟
و در سوره یونس می فرماید : «مَا مِن شفِیعٍ إِلا مِن بَعْدِ إِذْنِهِ» [viii]
هیچ شفاعت کننده ای نیست مگر بعد از اذن الهی و نیز در سوره طه می فرماید:
«یَوْمَئذٍ لا تَنفَعُ الشفَعَةُ إِلا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَ رَضیَ لَهُ قَوْلاً» [ix] در آن روز، شفاعت هیچ کس سودی نمی بخشد جز کسی که خداوند رحمان به او اجازه داده و به گفتار او راضی است.
و در سوره سبا می فرماید : «وَ لا تَنفَعُ الشفَعَةُ عِندَهُ إِلا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ» [x] هیچ شفاعتی نزد او، جز برای کسانی که اذن داده، سودی ندارد!
از این آیات، اجمالاً شرط اذن الهی ثابت می شود ولی متعرض ویژگیهای ماذونین نمی شود، اما از آیات دیگری می توان شرایط روشن تری برای طرفین به دست آورد. از جمله در سوره زخرف می فرماید : «وَ لا یَمْلِک الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِهِ الشفَعَةَ إِلا مَن شهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ» [xi] کسانی را که غیر از او می خوانند قادر بر شفاعت نیستند؛ مگر آنها که شهادت به حق داده اند و بخوبی آگاهند!
شاید منظور از «مَن شهِدَ بِالْحَقّ» شهدا اعمال باشند که به تعلیم الهی از اعمال و نیات بندگان، اطلاع دارند و می توانند به کیفیت ارزش رفتار آنان شهادت بدهند. چنان که از تناسب حکم و موضوع می توان استفاده کرد که شفیعان باید دارای چنان علمی باشند که صلاحیت اشخاص را برای شفاعت شدن تشخیص دهند، و قدر متیقن از کسانی که واجد این دو شرط هستند حضرات معصومین (ع) می باشند.
از سوی دیگر، از آیاتی استفاده می شود که شفاعت شوندگان باید مورد رضایت الهی باشند، چنان که در سوره انبیاء می فرماید: «وَ لا یَشفَعُونَ إِلا لِمَنِ ارْتَضی» [xii] و آنها جز برای کسی که خدا راضی (به شفاعت برای او) است شفاعت نمی کنند.
و در سوره النجم می فرماید: «وَ کم مِّن مَّلَکٍ فی السمَوَتِ لا تُغْنی شفَعَتهُمْ شیْئاً إِلا مِن بَعْدِ أَن یَأْذَنَ اللَّهُ لِمَن یَشاءُ وَ یَرْضی» [xiii] چه بسیار فرشتگان آسمانها که شفاعت آنها سودی نمی بخشد مگر پس از آنکه خدا برای هر کس بخواهد و راضی باشد اجازه (شفاعت) دهد!
روشن است که منظور از اینکه شفاعت شونده مورد رضایت الهی باشد این نیست که تمام اعمالش پسندیده باشد وگرنه نیازی به شفاعت نبود، بلکه منظور، مرضی (مورد رضایت) بودن خود شخص از نظر دین و ایمان است چنان که در روایات به همین صورت، تفسیر شده است.
از طرف دیگر، در آیاتی چند، خصلت های کسانی که مشمول شفاعت نمی شوند بیان شده است مانند آیه «فَمَا لَنَا مِن شفِعِینَ» [xiv] افسوس که امروز شفاعت کنندگانی برای ما وجود ندارد، و در سوره مدثر آمده است که از علت به دوزخ رفتن مجرمین، سوال می شود و آنان در پاسخ خصلتهایی مانند ترک نماز [xv] و کمک نکردن به بینوایان و تکذیب روز جزا را بر می شمرند، آن گاه می فرماید: «فَمَا تَنفَعُهُمْ شفَعَةُ الشفِعِینَ» [xvi] از این رو شفاعت شفاعت کنندگان به حال آنها سودی نمی بخشد.
از این آیات استفاده می شود که مشرکان و منکرین قیامت که خدا را عبادت نمی کنند و به بندگان نیازمندش کمک نمی رسانند و پای بند به اصول صحیحی نیستند، هرگز مشمول شفاعت نخواهند شد و با توجه به اینکه استغفار پیامبر اکرم (ص) در دنیا هم نوعی شفاعت به شمار می رود و استغفار آن حضرت درباره کسانی که حاضر نیستند از او درخواست استغفار و شفاعت کنند قبول نمی شود [xvii] می توان استفاده کرد که منکر شفاعت هم مشمول شفاعت، واقع نمی شود چنان که همین مضمون در روایات هم آمده است. [xviii]
حاصل آن که: شفیع مطلق و اصلی باید علاوه بر ماذونیت از طرف خدای متعال، خودش اهل معصیت نباشد و قدرت ارزیابی مراتب اطاعت و عصیان دیگران را داشته باشد و پیروان راستین چنین کسانی می توانند در پرتو او مراتب نازل تری از شفاعت را داشته باشند چنان که چنین پیروانی در زمره شهدا و صدیقین محشور می شوند [xix] و از سوی دیگر، کسی لیاقت شفاعت شدن را دارد که علاوه بر اذن الهی، ایمان راستین به خدا و پیامبران و روز رستاخیز و آنچه خدا بر پیامبرانش نازل فرموده و از جمله، حقانیت شفاعت، داشته باشد و این ایمان را تا پایان عمر، حفظ کند.
برای کسب اطلاعات بیشتر رجوع کنید به ترجمه تفسیر المیزان ج ۱و ج۱۷.
پی نوشت ها:
[i] عن النبی (ص) :ادخرت شفاعتی لا هل الکبائر من امتی.
شفاعتم را برای ارتکاب کنندگان گناهان کبیره از امتم ذخیره کرده ام (بحارالانوار /ج /۸ ۳۷ ـ۴۰).
[ii] سوره اسرا آیه ۷۹.
[iii] سوره الضحی آیه ۵.
[iv] سوره یونس آیه ۱۸ و سوره روم آیه۱۳و سوره انعام آیه۹۴ و سوره زمر آیه ۴۳ .
[v] سوره زمر آیه ۳.
[vi] سوره انعام آیه ۷۰ و ۵۱ سوره سجده آیه ۴ سوره زمر آیه ۴۴ و ...
[vii] سوره بقره آیه ۲۵۵ .
[viii] سوره یونس آیه ۳ .
[ix] سوره طه آیه ۱۰۹.
[x] سوره سباء آیه۲۳.
[xi] سوره زخرف آیه۸۶ .
[xii] سوره انبیاء آیه ۲۸.
[xiii] سوره النجم آیه ۲۶.
[xiv] سوره شعرا آیه ۱۰۰.
[xv] امام صادق (ع) در واپسین لحظات عمر شریفش فرمود : ان شفاعتنا لا تنال مستخفا بالصلوة؛ شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد نمی رسد (بحار الانوار ج ۴۷ ص ۲).
[xvi] سوره مدثر آیه ۴۸
[xvii] سوره منافقون آیه ۵ وـ۶.
[xviii] عن النبی (ص) : من لم یومن بشفاعتی فلا اناله الله شفاعتی(خدا کسی را که ایمان به شفاعت من ندارد مشمول شفاعت من قرار ندهد) (بحار الانوار / ج ۸ ص ۵۸ ح ۸۴).
[xix] والذین آمنوا بالله و رسله اولئک هم الصدیقون و الشهدا عند ربهم(و کسانی که ایمان به خدا و پیامبران آوردند نزد پروردگارشان صدیقان و شهیدان خواهند بود) حدید/ ۱۹.